. شاید شما درگیر شدن با بچههای نامادری یا ناپدری را به عنوان نوعی رهاشدگی تجربه کرده باشید. یا شاید بعد از تولد برادر یا خواهر کوچکتر، والدینتان شما را از تخت سلطنت توجّهطلبی به زیر کشیدهاند و تاج سلطنت را بر سر خواهر یا برادر کوچکتر شما طرحواره درمانگر گذاشته باشند. البته تولد نوزاد در همهی خانوادهها برای بچههای بزرگتر، ضربهی روانی محسوب نمیشود. این حوادث همیشه باعث شکلگیری تلهی زندگی نمیشوند. این امر بستگی به کیفیت رابطهی شما با والدینتان دارد. برای شکلگیری تلهی زندگی رهاشدگی، جدایی باید اینقدر آسیبزا باشد که بتواند احساس رهاشدگی را در فرد پدید آورد.
اغلب کودکانی که رهاشدگی را تجربه میکنند به دنبال این هستند که والدین را کنار خودشان نگه دارند. کودک میخواهد والدین یک آنْ از چشم او دور نشوند و سایه به سایه همراه آنها باشد. فردی که از جوّ رابطهی چنین والد و کودکی اطلاع ندارد، ممکن است فکر کند ببین اینها چه ارتباط قوی و سالمی حاکم است. اما واقعیت این است که رابطهی خیلی سالم نیست و کودک هنوز نتوانسته است به این درک برسد که اگر والدین کنارش نباشند بدین معنا نیست که اصلاً وجود ندارند. از آنجا که تداوم رابطه با والدین مهمترین مسأله در زندگی کودک است، پس بنابر این احتمال دارد که این رابطه چنان در سرلوحهی توجه کودک قرار گیرد که نتواند با دیگران رابطه برقرار کند.
در نهایت همان طور که قبلاً نیز اشاره شد تلهی زندگی رهاشدگی میتواند در اثر حمایت افراطی والدین نیز پدید آید که در این صورت با تلهی زندگی وابستگی همراه میشود. کودک وابسته از رهاشدگی میترسد. این پدیده در مورد جسیکا و مادرش رخ داد.
جسیکا: بعد از این که پدرم را از دست دادم، مادرم نمیخواست یک آن از چشم او دور شوم، میترسید که مبادا برای من اتفاق بدی بیفتد و مرا هم از دست بدهد. من هم همیشه دست داشتم در کنار مادرم باشم. یادم میآید که نمیخواستم به مدرسه بروم و ترجیح میدادم در خانه بمانم و برای بازی کردن با بچهها بیرون نروم.
طرحواره درمانی والدین ,کودک ,رهاشدگی ,زندگی ,تلهی ,رابطه ,تلهی زندگی ,شکلگیری تلهی ,طرحواره درمانگر ,شکلگیری تلهی زندگی منبع
درباره این سایت